به قلم سر دبیر
۱۳۹۶/۰۱/۱۶ تعداد بازدید: ۲۶۲۱۸
گاهی نمیشود که نمی شود که نمی شود گاهی برای خنده دلـــــم تنگ می شود
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود
گاهی نمیشود که نمی شود که نمی شود گـاهی تمــــــــــــام آبی این آسـمان مـا
گاهی بسـاط عیش خـودش جور مـــی شود یکباره تیره گشته و بی درنگ می شود
گاهی دگــــــتر تهیـه بـــــدستور مـــــی شود گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
گــه جور مــــیشود خــــود آن بی مـــقدمــــه از هر چه زندگیست دلت سیر می شود
گــــه با دو صد مقـــدمه ناجور می شــــــــــود گویی به خواب بود جوانی مان گذشت
گــاهی هزار دوره دعـــــــایی بی اجابت است گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود
سر دبیرو مدیر مسئول
- کلمات کلیدی:
- به قلم سر دبیر