امروز  پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳
کیمیاگر 2
۱۳۹۴/۰۶/۰۲ تعداد بازدید: ۲۰۴۲
print

کیمیاگر 2

کیمیاگر 2

                                                کیمیاگر 2
دهکدة گردشگری خانوادة عبّاس برزگر
آتبین محبّتی


اگر فکر می کنید که کیمیاگری تلاشی بیهوده و مربوط به قرون و اعصار گذشته است، سخت در اشتباهید! عبّاس برزگر، این هموطن اهل روستای بزم از توابع شهر بوانات استان فارس، به تعبیر حافظ خاک را به نظر کیمیا کرده است و با ابتکاری جالب روستای خود را به یکی از مهم ترین قطب های گردشگری ایران و خاورمیانه تبدیل نموده و از این راه درآمدی میلیاردی را برای خود و اهالی روستا به ارمغان آورده است. در واقع او کار ناتمام دانشمندان بزرگی چون زکریّای رازی را به سرمنزل مقصود رسانده و خاک روستای خود را به طلای 24 عیار مبدّل کرده است.
ماجرا از حدود 13 سال پیش آغاز شد؛ در یک شب بارانی دو گردشگر موتور سوار آلمانی در راه ماندند و به خانة یک روستایی پناه بردند. عبّاس، یک کارگر سادة روستایی به همراه خانواده اش تلاش کرد تا از مهمانان خارجی به خوبی پذیرایی کند. خانة آن ها محقّر بود و همة امکانات پذیرایی شان در چای آتشی، دمپختک و ترشی لیته خلاصه می شد. سادگی پذیرایی خانوادة عبّاس و زندگی یک روزه در آن روستای مصفّا، آن چنان رضایت دو مهمان آلمانی را جلب کرد که سه ماه بعد یک گروه هفت نفرة آلمانی به پیشنهاد آنان به خانة عبّاس رفتند. او راهنمای آن ها شد تا مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند. مهمانان آلمانی موقع خداحافظی و ترک روستا، 200هزار تومان به عبّاس هدیه دادند. این مبلغ در آن زمان بسیار قابل توجّه بود و عبّاس را به این فکر انداخت که بهترین راه برای کسب و کار میتواند پذیرایی از گردشگران در روستایشان باشد. بنابراین در راستای عملیاتی کردن این ایده بسیار جدّ و جهد کرد؛ به گونه ای که از آن زمان تاکنون بیش از 20 هزار گردشگر خارجی به روستای بزم در منطقة بوانات فارس آمدهاند و عبّاس نیز به عنوان کارآفرین برتر در صنعت گردشگری توانسته 100 لوح سپاس بگیرد و درآمد روزانه اش از روزی سه هزار تومان به ده ها میلیون تومان برسد. زهرا و نیلوفر، دو دختر کوچک او کوچکترین راهنمایان ایرانی هستند و تاکنون شبکههای تلویزیونی آلمان، روسیه، تایلند، شبکة 2 و 4 ایران فیلم های مستندی با موضوع رونق گردشگری در روستای بزم بوانات پخش کردهاند

توسعة میدان نفتی بوانات!
عبّاس برزگر که بیشتر مهمانانش از اسپانیا، لهستان و پرتغال می آیند، طبق توافقاتش با ایلات قشقایی و بختیاری، قرار است 15 هزار سیاه چادر بر پا کند تا خانوادة عشایر پذیرای مهمانان و گردشگران باشند. گفتنی است این سیاه چادرها تا سال 95 تماماً رزرو شده اند و با آغاز به کار آن ها درآمد منطقه از گردشگری تنه به تنة درآمد نفتی ایران خواهد زد تا یک روستایی کم سواد، امّا خوشفکر و جسور به اندازة مهمترین وزارت کشور درآمدزایی کند. در حال حاضر هزینة هر شب اقامت در دهکدة گردشگری عبّاس، شبی سه میلیون تومان است و اگر او موفّق شود با بالا بردن استانداردهای لازم مبلغ اقامت را به نصف گران ترین هتل خاورمیانه برساند، با احتساب 15 هزار سیاه چادر روزانه 150 میلیون دلار کسب خواهد کرد که این رقم در سال از 50 میلیارددلار -معادل درآمد نفتی ایران- فراتر خواهد رفت.

صداقت، رمز داوینچی!
عبّاس میگوید: «من با مهمانانم صادق هستم و هیچوقت نخواستم آن ها را فریب بدهم، یا چند برابر قیمت واقعی چیزی را به آن ها بفروشم. صنایع دستی و تمام سوغات روستایی که در فروشگاهم گذاشتهام برای مشتریان ایرانی و خارجی قیمت واحدی دارد. من از ناآگاهی آن ها نسبت به بازار ایران و قیمتهایش سوءاستفاده نکردهام».
همین شیوة برخورد صادقانه با گردشگران باعث شده آنان احساس کنند در کنار خانوادة خود زندگی میکنند و این تفاوت اساسی کسب و کار عبّاس برزگر با دیگرانی است که اعتماد مشتریان خود را خدشهدار میکنند.
امّا عباس کار عجیبی در طول اقامت گردشگران انجام نمی دهد. مهمترین کارهایی که او برای گردشگران انجام می دهد این است که از آنان با غذاهای محلّی، چای آتشی، ماست و پنیر گوسفندی پذیرایی می کند؛ آنان را به تماشای علفچینی و میوهچینی روستاییان میبرد و در عروسیهای روستایی مهمان میکند و با آن ها سیب زمینی کباب شده و چای آتشی میخورد؛ گاهی هم گردشگران با او شیر میدوشند و کشک درست میکنند و در یک کلام گردشگران طی اقامت خود تجربة واقعی یک زندگی روستایی را از سر می گذرانند
ا

نظرات

 نام:
 *نظر: