امروز  پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳
نگاهی به آیین‌های نوروزی در نواحی مختلف ایران
۱۳۹۴/۰۶/۱۱ تعداد بازدید: ۹۹۲
print

نگاهی به آیین‌های نوروزی در نواحی مختلف ایران

نگاهی به آیین‌های نوروزی در نواحی مختلف ایران
نگاهی به آیین‌های نوروزی در نواحی مختلف ایران
 
از ده هزار سال پیش که یک‌جانشینی و کشاورزی را در پیش گرفتیم، هیجان در زندگی‏مان کاهش یافت، امّا با این حال،‌ دوره‏های فراغت هم به دست آوردیم. از بهار تا اواخر پاییز کاشتیم و داشتیم و برداشتیم و با آغاز زمستان، همراه با خواب زمین، به استراحت پرداختیم. برای هر یک از ماه‏های سال جشنی ساختیم، ولی جشن‌های آخر سال را مفصّل‏تر گرفتیم. برای خورشیدی که در آخر سال کمتر سرمی‏زد، دعا کردیم و از آسمان خواستیم که رحمتش را بر ما ببارد. جشن تولّد خورشید در شب یلدا آغازگر این جشن‌ها بود و در 40 روزگی آن که مصادف بود با 100 شب و روز مانده به تولّد طبیعت، جشن سده را برگزار کردیم. هرچه بهار نزدیکتر می‏شد، تعداد و اهمّیّت جشن‌ها را افزایش دادیم؛ مراسمی به عظمت حوزۀ تمدّنی ایران زمین و به رنگارنگی اقوام مستقر در آن.
در ادامه به گلچینی از این جشن‌ها و آداب و رسوم در طول تاریخ ایران و در عرض جغرافیای نوروز اشاره می‏کنیم:
به گواهی شاهنامه،جشن سده اوّلین جشن ابداعی ایرانیان است و امروزه هم زرتشتیان کشورمان آن را به طور مفصّل برگزار می‏کنند. اگر تا به حال 10 بهمن در یزد نبوده‏اید، مراسمی بی‏نظیر را از دست داده‏اید. به مصداق «شنیدن کی بود مانند دیدن» از وصف آن می‏گذرم و برای توصیف سده، به تاریخ بیهقی مراجعه می کنم. بیهقی از مراسم سده‏ در زمان سلطان مسعود غزنوی در سرخس خبر می‏دهد؛ به این صورت که «و سده نزدیک بود. اُشتران سلطانی را و از آنِ همۀ لشکر به صحرا بردند و گز[ نوعی بوته] کشیدن گرفتند تا سده کرده آید ... و گز می‏آوردند و در صحرایی که جوی آب بزرگ بود، می‏افگندند تا به بالای قلعتی برآمد. و چهارطاق‌ها بساختند از چوب سخت بلند و آن را به گز بیاگندند تا... بالای کوهی برآمد بزرگ. و عقاب بسیار و کبوتر و آن‌چه رسم است از ادات این شب به دست کردند ... و سده فراز آمد. نخست شب امیر بر آن لب جوی آب که خیمه زده بودند، بنشست و ندیمان و مطربان بیامدند و آتش به هیزم زدند و پس از آن شنیدم که قریب ده فرسنگ فروغ آن آتش بدیده بودند و کبوتران نفط اندود بگذاشتند و ددگان به قیر اندود و آتش زده دویدن گرفتند ...».
***
برخی از مردم منطقۀ کویری شهرستان شاهرود بعد از پشت سر گذاشتن دوران سخت و سرد زمستان، تعدیل شدن هوا، جوانه زدن و سر بر آوردن گیاهان را جشن می‌گیرند. به این منظور پنجاه روز مانده به عید نوروز را که همزمان با زایش گوسفندان است و ارتباط مستقیم با دامداری دارد، در سه روز جشن می‌گیرند.در دو روزِ آخر چلّة بزرگ و روزِ اوّل چلّة کوچک، خرمنی از آتش افروخته، از روی آن می‌پرند و دور خرمن آتش شادی و پایکوبی می‌کنند. در مواردی هم هیزم را از بیابان جمع کرده، روی پشت بام گذاشته و یا مانند چهارشنبه سوری پارچه‌ای را به شکل توپ درست کرده، آتش زده و به هوا پرتاب می‌کنند. به این توپ پارچه‌ای «گوگ» می‌گویند و با آن آتش بازی می‌کنند و اشعاری با این مضمون می‌خوانند:
آی سره سره، صد به غلّه پنجاه روز دیگه به نوروز
صدای ما عمل داره بُزای ما جِمل (دو قلو) داره
***
همین‌طور که به جلو می‏آییم، عمو نوروزها، حاجی فیروزها، کوسه برنشین و تَکه خوان‌ها به عنوان نوید دهندگان بهار نیز می‏آیند تا خبر پایان سرما و آغاز فصل کار را بدهند. از میان این مبشّران،آیین تَکَم (تکم‌خوانی و تکم‌گردانی)در آذربایجان،عمری دراز دارد. وقتی صدای تکم‌چی‌ها با زبان شیرین و آهنگین در شهر و روستا می‌پیچد، مردم آمادۀ آمدن بهار می‏شوند. تکم یک عروسک چوبی سنّتی استشبیه بُز و معنی لغوی آن هم« بُز من» است. تکم‌چی، یعنی کسی که عروسک را می‏گرداند و اشعاری زیبا متناسب با عید و بهار می‏خواند:
جناب جبرئیل نامه گَتیردی / گتور جگین پیمبره یِتیردی / مبارک قوللارین گویه گَتیردی / سیزون بوتازه بایراموز مبارک / آیوز ، ایلوز ، هفتوز ، گونوز مبارک
(ترجمه: جناب جبرائیل نامه آورد / به محض آوردن به پیامبر رسانید / پیغمبر هم دست‌هایش را بر آسمان برداشت که / این عید تازه‌تان مبارک باشد / ماهتان، سالتان، هفته‌تان، روزتان مبارک باد)
***
چهارشنبه سوری نیز رسمی آشنا برای همۀ ایرانیان است؛ آتشی که زردی‌هایمان را به او می‏دهیم و سرخی‌اش را می‏گیریم؛ کوزه‏ای که برای رفع بلا می‏شکنیم و مراسم قاشق زنی و رسم فالگوش ایستادن دختران جوان بر سر گذر تا سخنان رهگذران را به نیّت خود تفسیر کنند.
***
 امّا در میان همدانیان و زنجانی‌ها هم رسمی جالب وجود دارد که هنوز هم آن را حفظ کرده‌اند و آن«شال‌اندازی» است. پس از خاموشی آتش، جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره زده و از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر می‌سازند. آن‌گاه از راه پلّکان خانه‌ها یا از روی دیوار، آنرا از روزنة دودکش وارد منزل می‌کنند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست می‌گیرند، آن‌گاه با چند سرفه بلند صاحب‌خانه را متوجّه ورودشان می‌کنند. صاحب‌خانه که منتظر آویختن چنین شال‌هایی است، به محض مشاهدة طناب رنگین، آن‌چه قبلاً آماده کرده، در گوشه شال می‌ریزد و گره‌ای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه می‌سازد که هدیهآماده‌است و شال‌انداز شال را بالا می‌کشد. آن‌چه در شال است، هم هدیة چهارشنبه سوری است و هم فال.
***

آخرین روز جشن‌های نوروزی هم سیزده به در است که اگر بیرون نروید نحسی‌اش دامنتان را در آن سال خواهد گرفت، امّا مردم خراسان، به ویژه اهالی اسفراین و توس یک آیین کهن را در این روز زنده می‏کنند و آن کشتی چوخه است. بزرگترین گردهمایی چوخه‏کاران در میدان شهر تشکیل می‏شود و بهترین هدایا را به برنده اهدا می‌کنند. پهلوان سال، قند خود را می‌برد و مردم لذّت تماشای نبردی باستانی و پهلوانی را.   

نظرات

 نام:
 *نظر: