سرود آسمانی دیوارها
۱۳۹۵/۱۰/۱۱ تعداد بازدید: ۲۵۷۸۴
سرود آسمانی دیوارها
سیندخت آزما
نام سیستان با قصّهها و اسطورهها گره خورده است. هر چند سیستان امروزی ما بخش کوچکی از این اقلیم است، امّا باز هم از بناهای دیرین بهرهها دارد. در این مجال به زیارت کرکویه میرویم؛ آتشکدهای که با مرز افغانستان کنونی و بخش وسیعتر سیستان و زاولستان باستانی فاصلة چندانی ندارد. در 25 کیلوتری جادّة زابل به دوست محمّدخان و در روستای کرکو، بقایای دیواری با مصالح آجر ساسانی به ابعاد 70در50 بر جای مانده است. آتشکدة کرکو چهارمین معبد مهمّ دین زرتشت در دورة ساسانی بوده که دستور ساختش توسّط کرتیر، موبد قدرتمند آن دوران صادر شده است. بقایای این آتشکده درتاریخ 15 دی ماه 1310 به شمارة 119 در فهرست آثار ملّی کشور به ثبت رسید. اطراف آن ساختمانی از دورة قاجار هم دیده میشود، امّا همین آتشکده که حالا خاموش است، خود حکایتها دارد.
طبق روایت ابوالمؤیّد بلخی داستان ساخت آتشکده از این قرار است که افراسیاب از دست کیخسرو میگریزد و برای پناه خواستن از رستم به سیستان میرود. در بُن کوهی آذوقهای مییابد و با جادو اطراف خود را تاریک میسازد. وقتی کیخسرو در پی او به این جایگاه که اکنون آتشگاه کرکوی است و معبد گرشاسب بود، میرسد، در تاریکی نمیتواند او را بیابد و در همان مکان روی به خدا میکند و از او کمک میخواهد و ایزد تعالی آنجا روشنی پدید میآورد. کیخسرو به کمک این روشنی به افراسیاب حمله میکند و باز او را آواره میکند. کیخسرو به سبب این لطف خداوند آتشگاه کرکویه را ساخت:
«فرخت بادا روش(افروخته بادا روشنایی)
خنیده گرشاسب هوش(تابنده بادا هوش گرشاسب)
همی برست از جوش
نوش کن می، نوش
دوست بد اکوش(یار در آغوش گیر)
به آفرین نهاده گوش( به نیکی و آفرین گوش بدار)
همیشه نیکی کوش
دی گذشت و دوش
شاها خدایگانا، به آفرین شاهی»
امّا یادکردهای دیگری نیز از این بنا شده است؛ مانند حکایت یاقوت حموی در قرن هفتم هجری قمری: «...درشمال زرنگ آتشگاهی برپاست که نزد زرتشتیان محترم و مقدّس بود و در نزد مردمش چنین مشهور بود که رستم گنبد آتشکده را ساخته است». این آتشکده مورد توجّه مستشرقان غربی هم قرار گرفته است. از نظر پرسی سایکس (1899 میلادی) این اثر پایتخت و معبد کیانیان بوده است.
چنین که از شواهد بر میآید، فروغ آتش آن که بسیار برای زرتشتیان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده، پس از حمله مغول برای همیشه خاموش شده است و اینک تنها دیواری از آن بر جای مانده که صبح تا شام به تنهایی به ذکر مشغول است.