بی بهانه باید سفرکرد
۱۳۹۴/۰۶/۰۹ تعداد بازدید: ۲۸۰۷

بی بهانه باید سفرکرد

بی بهانه باید سفرکرد
گپ و گفتی با «آزاده مهدی زاده»؛ بازیگری که زیاد سفر میکند
مینا چوپانی
شاید بسیاری از فعّالان رشتههای هنری برای مردم شناخته شده نباشند، امّا آن دسته از هنرمندانی که در مقابل دوربین نقش ایفا میکنند از این قاعده مستثنی هستند و به همین خاطر حضورشان در مکانهای عمومی قابل توجّه است. با این مقدّمه میخواهیم گپ و گفتی با « آزاده مهدی زاده»، بازیگر خوش آتیه کشورمان داشته باشیم که چند روزی مهمان هتل «قصر الماس» بود.
«آزاده مهدی زاده» متولّد هشتم آذر 63 است که به مناسبت سالروز تولّدش، به مشهد مقدّس سفر کرده است. او مدرک کارشناسی خود را در رشته « ادبیّات نمایشی» گرفته است. «آزاده مهدی زاده» پیشه بازیگری را با نخستین کار جدّی خود، سریال پرمخاطب « نرگس» کلید زد و در سریال « فاصلهها» به خوبی از پس نقش خود برآمد. او طی هشت سال گذشته پلّههای ترّقی را پیموده و از کار در تلویزیون به سینما راه یافته است. او در سال 90 چند فیلم سینمایی بازی کرده که متأسّفانه این فیلمها در ترافیک اکران تاکنون فرصت نمایش نیافتهاند. از جمله این فیلمها میتوان به « دوازده صندلی» کاری از اسماعیل براری، «محرمانه تهران» ساخته مهدی فیوضی و « سپید و سیاه» ساخته قاسم جعفری اشاره کرد.
«آزاده مهدی زاده» در کنار کارهای جدّی در عرصه سینما و تلویزیون، به کار طنز هم پرداخته و با « مهران مدیری» در قهوه تلخ همکاری کرده است.
اصولاً زیاد سفر میروید؟
من زیاد سفر میروم، امّا 12 سالی بود که به مشهد نیامده بودم. در بچّگی زیاد به مشهد میآمدیم.
بیشتر به کجاها میروید؟
جای خاصّی نیست. هر وقت اراده کنم به سفر میروم. مثلاّ آمدن من به مشهد همین طور بود. با خودم فکر کردم کجا بروم که به آرامش برسم، تصمیم گرفتم که به مشهد بیایم.
پس شما راحت سفر میکنید. بار سفرهایت سنگین است یا سبک؟
سنگین.
به نظر شما لوازم ضروری سفر چه میتواند باشد؟
لباسهایم. فکر کنم برای همه دختر خانمها این طور باشد. البتّه کتاب و وسایلی که تنهاییام را پر کند هم برایم مهم است.
سفرهایتان زیاد طول میکشد؟
بستگی دارد. اگر سفر کاری باشد، باید تا زمان مقرّر در آنجا بمانیم. در غیر این صورت تا هر زمان که حال و هوایم اجازه بدهد، میمانم. در سال گذشته مثل چنین روزی برادرم را از دست دادم، واقعه به شدّت ناراحت کننده ای بود، به خصوص که سه روز پس از تولّدم این اتّفاق افتاد. تقریباً در همان زمان متوجّه شدم که به طور اتّفاقی ویزای امریکا دارم و همین طور دوستانی خوب در آنجا. بنابراین به مدت چهار ماه به امریکا رفتم.
خاطره انگیزترین و ماندگارترین سفرتان به کجا بوده است؟
اگر شما به حساب شعار و ریا نگذارید، سفر به کربلا بوده است. من تا به حال دو سفر به کربلا داشتم که درآنجا حال و هوای خاصّی را تجربه کردم؛ هر دو سفر بینظیر بود.
دورترین سفر و نزدیکترین سفر به نظر شما کجا میتواند باشد؟
چه سؤال سختی! من هر وقت حال و هوای خوبی نداشته باشم به دورترین نقطه میروم یا سفری مثل کربلا را انتخاب میکنم.
در سفر مقصد برایتان مهم است یا مسیر؟
مسیر هم برایم مهم است.
کدام شیوه را برای رسیدن به مقصد میپسندید؟
اهل قطار و اتوبوس و ماشین نیستم؛ بیشتر با هواپیما میروم؛ زیاد حوصله راههای طولانی را ندارم؛ البتّه اگر خانوادگی قصد سفر با ماشین را داشته باشیم، با بقیّه همراه میشوم.
آیا با ذهنتان سفر کردهاید؟
بله. خیلیها این کار را میکنند.
از تجربهتان بگویید؟
برایم پیش آمده با دیدن یک تصویر به آنجا سفر کرده باشم، امّا نه سفری تفریحی، بلکه زیارتی و روحانی بوده است.
چه جور اقامتگاهی برای سفر انتخاب میکنید؟
عموماً به هتل میروم. چون تنهایی سفر میکنم به هتل اطمینان بیشتری دارم.
از دید یک هنرمند، یک اقامتگاه باید دارای چه ویژگیهایی داشته باشد؟
یک هتل باید از لحاظ طرّاحی فضا زیبا و دل نشین باشد، مثل هتل قصر. البتّه در کنار این امر احترام هم بسیار مهم است. رفتار کارکنان یک هتل در خارج از کشور آنقدر در نظرم زننده بود که چمدان باز نکرده از هتل خارج شدم.
با توجه به اینکه شما در میان مردم شناخته شدهاید، سفر کردن برایتان چطور است؟
هم شیرین است هم سخت. مثلاً وقت صبحانه خوردن یکی، دو نفر جلو میآیند و کم کم جمعی ایجاد میشود، قدری سخت است، امّا من زیاد خودم را اذیّت نمیکنم. در حرم هر فردی دلش میشکند و میخواهد با خدایش راز و نیاز کند و چون بقیّه تو را میشناسند، جلو میآیند و از تو سؤالهای عجیب میپرسند: «چرا گریه میکنی؟ مشکلی داری»؟! برای همین درونی تر راز و نیاز میکنم.
تا به حال چند سفر کاری را تجربه کردهاید؟
دو بار به اصفهان رفتهام و همین طور به کرمان، کردستان و ارمنستان.
کدام یک سختتر بود؟
ارمنستان، چون خیلی سرد بود، بیش از حدّ تصوّرتان. زمان محدودی داشتیم و باید تا قبل عید فیلمبرداری را تمام میکردیم.
با توجه به فعّالیت بازیگریتان، سفرکاری با سایر سفرها چه تفاوتی دارد؟
در سفر کاری تمام وقت در اختیار گروه هستیم و باید با گروه هماهنگ باشیم. وقتی دوستان از دور میشنیدند به ارمنستان رفتم، همه غبطه میخوردند، امّا در واقع طی ده روز اقامت در ارمنستان از پنج صبح تا دیر وقت مشغول کار بودیم و اصلاً فرصتی برای دیدن ارمنستان نداشتیم. ما باید در یک زمان مقرّر کار را تمام کنیم، به خصوص که آن زمان نزدیک عید بود و باید زود برمیگشتیم. اگر به شهر زیارتی سفر کنیم تنها اجازه زیارت خواهیم داشت، در غیر این صورت تمام وقت در اختیار گروه خواهیم بود.
از میان انواع سفرهای کاری، گردشی و تفریحی یا زیارتی کدام برایتان جذّاب تر است؟
به نظر من سفرهای زیارتی دل چسب ترند.
در پایان از حال و هوای سفرتان به مشهد بگویید؟
آخرین باری که به مشهد آمدم، برادرم که فوت شده نیز همراهم بود؛ به همین دلیل در این سفر حال و هوای عجیبی داشتم، به خصوص امروز که سالروز درگذشت او هم بود. امروز در آخرین احترامم به امام رضا (ع) – در زیارتگاهها هیچ گاه خداحافظی نمیکنم- احساس متفاوت و عجیبی را تجربه کردم.